ارتباطم رو بطور عمد با خیلی دوستام کم کردم، الان که مثلا میگم بی معرفت نباشم یک حالی از کسی بپرسم، به خودم هشدار میدم و یاآوری میکنم که چرا این کار رو میخوای بکنی؟ یک عالمه با خودم کلنجار میرم، یاد خاطرات، روابطی که توشون آسیب دیدم و . می افتم و عقب می کشم.
نباید برگشت به سمت خیلی چیزها. باید دورتر شد اونقدری که از ذهنت پاک بشه احساس دلتنگی. برای بعضی ها نباید دل تنگ شد.
حال خوبی دارم و میدونم این نتیجه دوری از دوستای مزاحم هم هست. منظورم از حال خوب صرفا خودم بودنم هست. دوستی داشتم که همه چوره رفتارش تحقیر و بی احترامی و نقد بود در حالت معمولی. با فاصله گرفتن ازش خودمو بیشتر دوست دارم.
همیشه فکر میکنم اگه هیچ وقت باهاش دوست نشده بودم الان چطوری بودم!؟.
درباره این سایت